هفده ربیع ...
سلام بهداد گلم روزای بیست و شش ماهگیت رو داری پشت سر میگذاری و راستی راستی به حرف افتادی و همه چی رو تکرار می کنی اما چه حرف زدنی ؟؟ به قدری شیرین و با مزه حرف می زنی و کلمات رو تکرار می کنی که دل آدم ضعف میره. ای خدا ای خدا. این روزا اوضاع و احوال خوبی داری. از ترس مریض شدن و بیماری، کمتر پامون رو از خونه بیرون میگذاریم . آخه اینجا همش هوا ابری و سرده و بعضی روزا هم بارون میایه. ولی خب سرگرم کردن تو توی خونه هم برای من شده معظلی. اگه تهران بودم حتما میبردمت مهد که با بچه ها بازی کنی و سرگرم بشی و شعر و کاردستی و .... یاد بگیری. اما خب چه میشه کرد؟ هر چند که اینجا هم مهد داره اما به چند جا که سرزدم اصلا بهم حس و حال خوبی ندادند و ...